✣✣✣اگه بی جنبه ای نیا تو✣✣✣
هیس هیچی نگو!!!!!!!
هيچكس نفهميـد كه
خداونـد هـم
تنهـاييش را فــرياد ميـزنـد:
قـُل هـو الله احـد!!!

نوشته شده در جمعه 12 آبان 1391برچسب:, ساعت 10:29 به قلم ✪بــــهـــراد✪ ||

به من می گفت: انقدر دوستت دارم که اگر بگویی بمیر، میمیرم... باورم

نمی شد... فقط یک امتحان ساده به او گفتم بمیر... سال هاست در

تنهایی پژمرده ام... کاش امتحانش نمی کردم...

نوشته شده در جمعه 12 آبان 1391برچسب:, ساعت 10:27 به قلم ✪بــــهـــراد✪ ||

یکی را دوست دارم همان کسی که شب و روز به یادش هستم و لحظات سرد

زندگیم را با گرمای عشق او میگذرانم !

یکی را دوست دارم ، بیشتر از هر کسی ، همان کسی که مرا اسیر قلبش کرد !

یکی را دوست دارم ، که میدانم او دیگر برایم یکی نیست ، او برایم یک دنیاست !

یکی را برای همیشه دوست دارم ، کسی که از دوری و دلتنگی اش پریشانم

نوشته شده در جمعه 12 آبان 1391برچسب:, ساعت 10:26 به قلم ✪بــــهـــراد✪ ||

تا کجای قصه ها باید ز دلتنگی نوشت

تا به کی بازیچه بودن در گذار سر نوشت

تا به کی با ضربه های درد باید رام شد

یا فقط با گریه های بیقرار آرام شد

بهر دیدار محبت تا به کی در انتظار

خسته ام از زندگی با قصه های بیشمار

نوشته شده در جمعه 12 آبان 1391برچسب:, ساعت 10:25 به قلم ✪بــــهـــراد✪ ||

دلم می خواست یکی رو داشتم ،

بعضی وقتا که مردم خستم می کردن ،

میومد کنارمو دستاش رو می گذاشت دو طرف ِ صورتم

زُل می زد تو چشام ، می گفت

“ببین ! تو من رو داری!!“

نوشته شده در جمعه 12 آبان 1391برچسب:, ساعت 10:22 به قلم ✪بــــهـــراد✪ ||

 

در سکوت دادگاه سرنوشت

عشق بر ما حکم سنگینی نوشت

گفته شد دلداده ها از هم جدا

وای بر این حکم و قانون زشت

نوشته شده در جمعه 12 آبان 1391برچسب:, ساعت 10:18 به قلم ✪بــــهـــراد✪ ||

رفت.... 

بی آنکه مرا به خدا بسپارد....

نمیدانم، خدا را فراموش کرد یا مرا ؟؟؟؟؟

 


 

نوشته شده در جمعه 12 آبان 1391برچسب:, ساعت 10:15 به قلم ✪بــــهـــراد✪ ||

این که مدام به سینه ات می کوبد، قلب نیست
ماهی کوچکی است ک دارد نهنگ می شود
ماهی کوچکی که طعم تنگ آزارش می دهد
و بوی دریا هوایی اش کرده است
قلب ها همه نهنگانند در اشتیاق اقیانوس
اما کیست که باور کند در سینه اش نهنگی می تپد؟!
آدم ها، ماهی ها را در تنگ دوست دارند و قلب ها را در سینه.
اما ماهی وقتی در دریا شناور شد ماهی است
و قلب وقتی در خدا غوطه خورد، قلب است.
هیچ کس نمی تواند نهنگی را در تنگی نگه دارد،
تو چطور می خواهی قلبت را در سینه نگه داری؟
و چه دردناک است وقتی نهنگی مچاله می شود 
و وقتی دریا مختصر می شود
و وقتی قلب خلاصه می شود و آدم قانع.
این ماهی کوچک، اما بزرگ خواهد شد و این تنگ، -تنگ خواهد شد
و این آب ته خواهد کشید.
تو اما کاش قدری دریا می نوشیدی
و کاش نقبی می زدی از تنگ سینه به اقیانوس.
کاش راه آبی به نامنتها می کشیدی و کاش این قطره را به بی نهایت گره می زدی.
کاش ...
بگذریم ...
دریا و اقیانوس به کنار، نامنتها و بی نهایت پیشکش.
کاش لااقل آب این تنگ را گاهی عوض می کردی.
این آب مانده است و بو گرفته است.
و تو می دانی آب هم که بماند می گندد.
آب هم که بماند لجن می بندد.
و حیف از این ماهی که در گل و لای بلولد 
و حیف از این قلب که در غلط بغلتد!

http://ma3ta.com
نوشته شده در جمعه 12 آبان 1391برچسب:, ساعت 10:14 به قلم ✪بــــهـــراد✪ ||


 

مانند گرد بادی پر از شن و خاک

و من آخرین برگ از یک درخت خشکیده

به سویم آمدی چنان مرا در هم پیچیدی

که فرصت دست و پا زدن را نیز از من گرفتی

به خود می گویم : این گرد باد مثل نسیمی خنک

بر تنهایی عمیقم چه خوش نشسته است !

اما تو همان گرد باد پر از شن و خاک

نوشته شده در جمعه 12 آبان 1391برچسب:, ساعت 10:12 به قلم ✪بــــهـــراد✪ ||

نوشته شده در جمعه 12 آبان 1391برچسب:, ساعت 10:11 به قلم ✪بــــهـــراد✪ ||

نوشته شده در جمعه 12 آبان 1391برچسب:, ساعت 10:10 به قلم ✪بــــهـــراد✪ ||

کــاش مَن ديگــَري بودمــــ... 
مــي نشستمــ روبِـروي خـودَمـــ... 
ســر تــا پـــا گــوش مـي شدَمـــ... 
تــا ببينَمـــ حـَرفـــ حسابَمــــ.. 
چيـــــــــــســــــت .....؟

 

نوشته شده در پنج شنبه 11 آبان 1391برچسب:, ساعت 23:9 به قلم ✪بــــهـــراد✪ ||

هيــــــس ...!
گـــــوشـــم کـــــر شــــد ..
آخــــر نــــامــــردي را مگـــــر فــــريـــاد ميکشـــــند.. !؟
خـــب آهستــــه بـــــرو ديگـــــر ...
فـــريـــاد نــــزن ...

 

نوشته شده در پنج شنبه 11 آبان 1391برچسب:, ساعت 23:8 به قلم ✪بــــهـــراد✪ ||

 

 بـــلافــــاصــــلــه پـــــس از مـــــرگــــم مــــرا بـــــه خــــــاکــــــ نـــســــپـــــاريــــــد.....
دوســـــتــــــانــــــم عـــادتـــــــ دارنـــــــد کـــــه ديـــــــــــــــر بـــيـــــايــــنــــــــد....
.

 

نوشته شده در پنج شنبه 11 آبان 1391برچسب:, ساعت 23:6 به قلم ✪بــــهـــراد✪ ||

با هزار ایما و اشاره ...با لبخندم ، سکوتم و نگاهم و...بهت گفتم دوستت دارم...اما دریغ از ذره ای توجه ! نمی دانم یا تو کج فهی و یابه زبان دل عادت نداری و فقط کلام را میشنوی ، میفهمی و باور میکنی!

پس یک کلام:...دوستت دارم
...

 

نوشته شده در پنج شنبه 11 آبان 1391برچسب:, ساعت 23:2 به قلم ✪بــــهـــراد✪ ||

 

دلــــــم مي خـــواهد بخــــوابــــم...
مثــــل مــــاهــــي تنــــگ که چنـــد روزيــــست روي آب خوابــــيده اســــت ....

 

نوشته شده در پنج شنبه 11 آبان 1391برچسب:, ساعت 23:1 به قلم ✪بــــهـــراد✪ ||

 

خدايا شبيه بادکنکي شده ام...
از بغضهايي که به اجبار فرو داده ام...
التماست ميکنم...
فقط يک سوزن...!
تکه تکه شدنم با خودم... 

نوشته شده در پنج شنبه 11 آبان 1391برچسب:, ساعت 23:0 به قلم ✪بــــهـــراد✪ ||

 

زنــــــآنـي کـهـ حـالا تـهـي از احــســــآس ...
و بـا چـتـري از مـنـطـق ...
گـوشـهـ اي تـنـهـآ نـشـسـتـهـ انـد ....
بـي شـکـــ ، هـمـان دخــــــتـــرکـــآن بـي پــروايـــي انـد ...
کـهـ سـالـهـايـي نـهـ چـنـــــــدان دور ...
بـي تـجـربـهـ از " تـــــب و لـــــــرز " عـشـــق ...
" خــــيـــســـي بـــآرانــــش " را آرزو مـيـکـردنـــــــد ... ! 

 

نوشته شده در پنج شنبه 11 آبان 1391برچسب:, ساعت 23:0 به قلم ✪بــــهـــراد✪ ||

 بعضی وقتا

گوشه ی سمت راست زندگیم دنبال  58568372203669885111.png  میگردم!

نوشته شده در پنج شنبه 11 آبان 1391برچسب:, ساعت 22:51 به قلم ✪بــــهـــراد✪ ||

                       

نوشته شده در پنج شنبه 11 آبان 1391برچسب:, ساعت 22:46 به قلم ✪بــــهـــراد✪ ||

        

نوشته شده در پنج شنبه 11 آبان 1391برچسب:, ساعت 22:45 به قلم ✪بــــهـــراد✪ ||

 

گاهی دلت می خواد همه بغضات از تو نگاهت خونده بشه که جسارت جسارت گفتن کلمه ها رو نداری

اما....

یه نگاه گنگ تحویل می گیری یه جمله مثله : چیزی شده؟ اونجاست که بغضتو با یه لیوان سکوت سر می کشی

و با لبخند میگی : نه هیچی

نوشته شده در چهار شنبه 10 آبان 1391برچسب:, ساعت 21:36 به قلم ✪بــــهـــراد✪ ||

 

منتظر هیچ دستی در هیچ جای دنیا نباش اشک هایت را با دست های خودت پاک کن

همه رهگذرند!!

نوشته شده در چهار شنبه 10 آبان 1391برچسب:, ساعت 21:33 به قلم ✪بــــهـــراد✪ ||

 

این بار اگر زن زیبارویی را دیدید ،هوس را زنده به گور کنید و خدا را شکر کنید برای خلق این زیبایی .
زیر باران اگر دختری را سوار کردید، جای شماره به او امنیت بدهید .
او را به مقصد مورد نظرش برسانید ،نه به مقصد مورد نظرتان .
هنگام ورود به هر مکانی، با لبخند بگویید: اول شما .
در تاکسی خودتان را به در بچسبانید نه به او ..
بگذارید زن ایرانی وقتی مرد ایرانی را در کوچه خلوت می بیند،احساس امنیت کند نه ترس .
بیایید فارغ از جنسیت کمی مرد باشید ...

نوشته شده در چهار شنبه 10 آبان 1391برچسب:, ساعت 21:33 به قلم ✪بــــهـــراد✪ ||

گاهي وقتا دلم ميخواد بگم...:ا

من رفتم،باهات قهرم،ديگه تموم شد،ديگه دوست

ندارم...!!

وچقدر دلم ميخواد بشنوم...:ا

كجا بچه لوس؟غلط ميكني كه ميري!مگه دست خودته ؟

... ...رفتن به این راحتی نیست

اما نميدانم چه حكمتيست كه آدمي،هميشه اينجور وقتا

ميشنود:

به جهنم...!

نوشته شده در چهار شنبه 10 آبان 1391برچسب:, ساعت 21:31 به قلم ✪بــــهـــراد✪ ||

 

یادت باشـــــــــد دلت که شکست،

سرت را بگیری بالا ..!

تلافی نکن ، فریاد نزن ، شرمگین نباش.

حواست باشد ؛ دل شکسته، گوشه هایش تیز است..

مبادا که دل و دست آدمی را که روزی دلدارت بود زخمی کنی به کین،

مبادا که فراموش کنی روزی شادیش، آرزویت بود… صبور باش و ساکت.


بغضت را پنهان کن،
رنجت را پنهان تر ...

نوشته شده در چهار شنبه 10 آبان 1391برچسب:, ساعت 21:30 به قلم ✪بــــهـــراد✪ ||

 


 

مهم  نیســـــت که از بیــــــرون چه طـور به نظر میام !

کسایی که درونم رو می بینند ؛

برام کـــــــــافیند ...

واسه اونـایی که از روی ظاهـرم قضاوت می کنند ،

حرفی ندارم !


همون بیرون بمونند واسشـون


کافیــــــــــــه ... !!هم

نوشته شده در چهار شنبه 10 آبان 1391برچسب:, ساعت 21:29 به قلم ✪بــــهـــراد✪ ||

 

 

شب ها خوابم نمی برد

از درد ضربات شلاق خاطرات روي قلبم !

بي انصاف

محكم زدي ،

جايش مانده است...

نوشته شده در چهار شنبه 10 آبان 1391برچسب:, ساعت 21:27 به قلم ✪بــــهـــراد✪ ||

 

خوش به حال اونایی که....

تو دنیای واقعی انقدر سرشون شلوغه که .....

وقت نمی کنن بیان دنیای مجازی

نوشته شده در چهار شنبه 10 آبان 1391برچسب:, ساعت 21:26 به قلم ✪بــــهـــراد✪ ||

 

این اسمش دله اگه قرار بود بفهمه که فاصله یعنی چی

اگه قرار بود بفهمه که نمیشد دل

می شد مغز دله نمی فهمه

نوشته شده در چهار شنبه 10 آبان 1391برچسب:, ساعت 21:25 به قلم ✪بــــهـــراد✪ ||

 

دستگاه مشترک مورد نظر از دوستت دارم های دروغ تو خاموش است

لطفا تنهایش بگذارید

نوشته شده در چهار شنبه 10 آبان 1391برچسب:, ساعت 21:24 به قلم ✪بــــهـــراد✪ ||

 

سخته حرفم ولی رسیده وقت رفتن

هر چند من از دلت خیلی وقته رفتم

نوشته شده در چهار شنبه 10 آبان 1391برچسب:, ساعت 21:24 به قلم ✪بــــهـــراد✪ ||

 

چفدر سخته عاشق کسی باشی که تو رو فقط فقط بخاطر نیازش می خواد

نوشته شده در چهار شنبه 10 آبان 1391برچسب:, ساعت 21:23 به قلم ✪بــــهـــراد✪ ||

 

میدونی خیلی سخته سخت نه از سخت هم بدتر

خیلی دردناکه میدونی خیلی دردناکه؟؟؟؟

دردناکه وقتی....

میون کلی آشنا تو باز غریه باشی

میون کلی آدم تو باز تنها باشی

میون کلی بارون باز تو تشنه باشی

میون این همه آدم جور و ناجور یه دوست که هیچی دشمنم نداشته باشی

میون این همه وصله تو وصله ی ناجور باشی

میون این همه رنگ تو بازم طوسی باشی

میون این همه بغض بازم اشکی نداشته باشی

میون این همه گل فقط تو پروانه نداشته باشی

میون این همه پیله فقط تو مهلت پروانگی نداشته باشی

میون این همه خط

خط های لرزون

گاهی هم ممتد

خط های پیچ پیچ گاهی هم مارپیچ

تو روی خط صفر زنده باشی....

 

نوشته شده در چهار شنبه 10 آبان 1391برچسب:, ساعت 21:22 به قلم ✪بــــهـــراد✪ ||

 

حس خوبیه یه خودت میای میبینی به کسی که رهات کرده بد جور بهت ظلم کرده

دیگه نه نیاز داری نه احساس اما...

اون داره از بی تو بودن میمیره

نوشته شده در چهار شنبه 10 آبان 1391برچسب:, ساعت 21:21 به قلم ✪بــــهـــراد✪ ||

 

آنگاه که غرور کسی را له میکنی

آنگاه که شمع های امید کسی را خاموش میکنی

آنگاه که خدا را میبینی بنده ی خدارا نادیده میگیری

می خواهم بدانم دستانت را به سوی کدامین آسمان دراز میکنی

تا برای خوشبختی خودت دعا کنی

نوشته شده در چهار شنبه 10 آبان 1391برچسب:, ساعت 21:20 به قلم ✪بــــهـــراد✪ ||

نوشته شده در چهار شنبه 10 آبان 1391برچسب:, ساعت 21:19 به قلم ✪بــــهـــراد✪ ||

 

معلم ورقه ها را داد همه مرا مسخره کردند باور کن درست نوشته بودم

گفته بود جای خالی را با کلمات مناسب پر کنید و من همه را نوشتم تو

مگر اینکه جاهای خالی را فقط تو پر میکنی....

نوشته شده در چهار شنبه 10 آبان 1391برچسب:, ساعت 21:18 به قلم ✪بــــهـــراد✪ ||

 

بین این آدم ها باید عاقلانه زندگی کرد نه عاشقانه....

نوشته شده در چهار شنبه 10 آبان 1391برچسب:, ساعت 21:17 به قلم ✪بــــهـــراد✪ ||

 

ببین دکتری مهندسی خوش تیپی پولداری

اصلا همه چی هستی اما

وقتی معرفت نداری هیچی نیستی

نوشته شده در چهار شنبه 10 آبان 1391برچسب:, ساعت 21:16 به قلم ✪بــــهـــراد✪ ||

 

از من نرنج من نه مغرورم نه بی احساس فقط خسته ام خسته ام از اعتمادی بیجا....

نوشته شده در چهار شنبه 10 آبان 1391برچسب:, ساعت 21:14 به قلم ✪بــــهـــراد✪ ||

             

نوشته شده در چهار شنبه 10 آبان 1391برچسب:, ساعت 21:13 به قلم ✪بــــهـــراد✪ ||

تصاوير زيباسازی وبلاگ ، عروسك ياهو ، متحرك             www.bahar22.com

 

چشماتو وا نکن اینجا هیچی دیدن نداره

 

صدای سکوت لحظه ها شنیدن نداره

 

 

توی آسمونی که کرکسا پرواز می کنن

 

 

دیگه هیچ شاپرکی حس پریدن نداره

 

 

دستای نجیبه باغچه خیلی وقته خالیه

 

 

از تو گلدون گلای کاغذی چیدن نداره

 

 

بذار باد بیاد تموم دنیا زیر و رو شه

 

 

قلبای آهنی که دیگه تپیدن نداره

 

 

خیلی وقته قصه ی اسب سفید کهنه شده

 

 

وقتی که آخر جاده ها رسیدن نداره

 

 

نقض قانون آدم بزرگا جرمه عزیزم

 

 

چشماتو وا نکن اینجا هیچ چی دیدن نداره

نوشته شده در چهار شنبه 10 آبان 1391برچسب:, ساعت 21:11 به قلم ✪بــــهـــراد✪ ||

نوشته شده در چهار شنبه 10 آبان 1391برچسب:, ساعت 21:1 به قلم ✪بــــهـــراد✪ ||

در شیرینی بوسه غرق بودیم

که ناگهان شوری اشک را بر لبانم احساس کردم

وفهمیدم که این بوسه بوسه جدایی است

نوشته شده در سه شنبه 9 آبان 1391برچسب:, ساعت 16:25 به قلم ✪بــــهـــراد✪ ||

هنوز هم

چشمانم، نگاهت را؛

نگاهم، لبانت را؛

و لبانم، لبانت را نشانه میرود

در طلب یک بوسه ...

هنوز هم زیباست انتظار آغوشت را کشیدن

حتّی زیباتر از گذشته ....
 


 

نوشته شده در سه شنبه 9 آبان 1391برچسب:, ساعت 16:24 به قلم ✪بــــهـــراد✪ ||

آخر یه جایی میرسه که آدم دست به خود کشی میزنه 

نه اینکه تیغ برداره رگش را بزند.نه!

قید احساسش را میزند!!!!!!

نوشته شده در سه شنبه 9 آبان 1391برچسب:, ساعت 16:19 به قلم ✪بــــهـــراد✪ ||

مـــَـــن زانوهایَمـــ را بہ اغوش کِشیده بودَمـــ

 

وَقتے..........

تــــــــو بَراے آغــــوشــِـ دیگــــَـرے

زانو زَده بودے... 

نوشته شده در سه شنبه 9 آبان 1391برچسب:, ساعت 16:17 به قلم ✪بــــهـــراد✪ ||

میگمــ خداحافظ

کهـ تو چشمــ تـَر کنی و بگـــی:

کجــآ؟ مگه دستــِ خودتهـ این اومدن و رفتن؟

کهـ سفت بغلمــ کنی و بــگی: 
هیچ رفتــنی تو کار نیستــ

همین جـآ " به دلتـــ اشاره کنی" جاتهـ تا همیشه

آخرِ سرش محکمــ بگی: شیر فهم شد؟؟

و مَن، دل ضعفهـ بگیرم از این همه عاشقانهـ های ِ محکمت!!!

نوشته شده در سه شنبه 9 آبان 1391برچسب:, ساعت 16:16 به قلم ✪بــــهـــراد✪ ||
فقـط بگو :
چگونه رفتن و نبودنت را باور کنم ؟!
وقتی آغوش من هنــــــ
وز ..... بوی بودن ات را میدهد ؟!!

نوشته شده در سه شنبه 9 آبان 1391برچسب:, ساعت 16:15 به قلم ✪بــــهـــراد✪ ||

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 18 صفحه بعد