✣✣✣اگه بی جنبه ای نیا تو✣✣✣
هیس هیچی نگو!!!!!!!

نمیدانم چقدر از شهر من دوری،اما همه جا حست میکنم…

میشنومت…

تو تکرار همیشگی عشقـــــــــــــی

و من فقط انعکاس بی ارزش نور تو هستم…

نوشته شده در شنبه 13 آبان 1391برچسب:, ساعت 12:8 به قلم ✪بــــهـــراد✪ ||

دعاهای زیر از کتاب سومین جشنواره بین‌المللی

"دست های کوچک دعا" است.

این جشنواره سه سال است که در تبریز برگزار می‌شود

و دعاهای بچه‌های دنیا را جمع ‌آوری می‌کند و برگزیدگان را

به تبریز دعوت و به آنها جایزه می‌دهد. دعاهایی که می‌خوانید

از بچه‌های ایران است.

نوشته شده در شنبه 13 آبان 1391برچسب:, ساعت 12:5 به قلم ✪بــــهـــراد✪ ||

مـــات شــدم از رفـتنت !!

هیچ میز شطرنجی هم در میان نبود!
ایـن وســط ، فــقـط یـک دل بـــود ...
کـه دیگــر نـیست !!

نوشته شده در جمعه 12 آبان 1391برچسب:, ساعت 13:6 به قلم ✪بــــهـــراد✪ ||

من تو را بیشتر از غرورم دوست داشتم و تو ؛ غرورت

را بیشتر از من ، حالا اما …. بگذریم نه چیزی از غرور

تو مانده نه از دوست داشتن من ... !!!

 

 

 


نوشته شده در جمعه 12 آبان 1391برچسب:, ساعت 13:4 به قلم ✪بــــهـــراد✪ ||

دلم برای یه نفر تنگ شده

                     ღ میدونم اونم دلش برام تنگه,اما..

ღاما یه مانعی هست اینجا!!!....

......

..........

..............

...................

...........................

....................................

...............................................

............................................................

............................................................................

......................................................................................

....................................................................................................

................................................................................................................

.................................................................................................................غرور

..!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!ღღღღღღღღღღღღღღღღღღღ!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!..

 

 

نوشته شده در جمعه 12 آبان 1391برچسب:, ساعت 13:2 به قلم ✪بــــهـــراد✪ ||

 

آن ستاره کم نور دور افتاده که چون شمعی آهسته آهسته از درخشندگی و روشنایی اش کاسته می شود ستاره عمر من است ستاره ایست که مدتها دل و دیده ام را روشن ساخت تا تو را ببینم و به عشق و وفای تو دل خوشدارم...ولی افسوس که آن ستاره, زحمت بیهوده کشید چون تو هرگز به بالین دل رنجور من نیامدی تا چون غمام بگویم...

نوشته شده در جمعه 12 آبان 1391برچسب:, ساعت 13:2 به قلم ✪بــــهـــراد✪ ||

اینك دلم
در جستجوی توست
دستانم در پی دستان مهربانت
لبانم مست و تشنه ی نفسهایت
و چشمانم
درگیر هماغوشی رویای توست...
آه؛
هوایت هوایی ترم كرده...!

پشت پلكان بی ثباتم
خوابهای ستیزه جو
محو كرده اند....
سایه های روشن حضورتو را!
اما خیالی نیست...
خواب ،
این خواب همیشه پیروز اگر در نگاهم بنشیند،
باز هم تو را...
روبرویم خواهم نشاند.
عطر بودنت را در ریه هایم جاری خواهم ساخت...
و میان آغوشت ...

آبی ترین آسمان خدا خواهم ماند... .

نوشته شده در جمعه 12 آبان 1391برچسب:, ساعت 13:0 به قلم ✪بــــهـــراد✪ ||

           گالری تصاویر سوسا وب تولز

نوشته شده در جمعه 12 آبان 1391برچسب:, ساعت 12:57 به قلم ✪بــــهـــراد✪ ||

بـغـضـهــــایـم را بـه آســـمــــان سـپــــرده ام ...

خــــــدا بــه خــیـر کـــنـــد ؛

بـــــــــــاران امــــشــــــب را !!!

نوشته شده در جمعه 12 آبان 1391برچسب:, ساعت 12:57 به قلم ✪بــــهـــراد✪ ||

خسته ام از تظاهر به ایستادگی


از پنهان کردن زخم هایم


زور که نیست !


دیگر نمیتوانم بی دلیل بخندم و


با لبخندی مسخره وانمود کنم همه چیز رو به راه است....!
...

اصلأ دیگر نمیخواهم که بخندم

میخواهم لج کنم ، با خودم ، با تو ، با همه ی دنیا...!

چقدر بگویم فردا روز دیگریست و امروز بیاید و مثل
 
هر روز باشی....؟؟!

خسته ام .... از تو .... از خودم....از همه ی زندگی .....

میخواهم بکشم کنار ! از تو ... از خودم..... از همه ی زندگی .....

 
نوشته شده در جمعه 12 آبان 1391برچسب:, ساعت 12:54 به قلم ✪بــــهـــراد✪ ||

 

گاهی آدم میماند بین بودن یا نبودن به رفتن که فکر میکنی

اتفاقی می افتد که منصرف می شوی میخواهی بمانی

رفتاری میبینی که انگار باید بروی این بلاتکلیفی

خودش کلی جهنم است..

نوشته شده در جمعه 12 آبان 1391برچسب:, ساعت 12:53 به قلم ✪بــــهـــراد✪ ||

 

مترسک ناز می کند

کلاغ ها فریاد می زنند

و من سکوت می کنم . . .

مزرعه ی زندگی من است

خشک و بی نشان

ســــــکوت سرد
نوشته شده در جمعه 12 آبان 1391برچسب:, ساعت 12:17 به قلم ✪بــــهـــراد✪ ||

 


انقدر که به ياد تو هستم

اگر به ياد خدا بودم

وقتي که ميمردم

نيمي از بهشت

از آن من بود...
نوشته شده در جمعه 12 آبان 1391برچسب:, ساعت 12:11 به قلم ✪بــــهـــراد✪ ||

 

ساده دوستم داشته باش

خود را درگیر
پیچ وخم زندگی نکن
من تو را همین جور ساده
دوست می دارم عشقم…
 تصاوير زيباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نويسان،آپلودعكس، كد موسيقی، روزگذر دات كام http://roozgozar.com

 تصاوير زيباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نويسان،آپلودعكس، كد موسيقی، روزگذر دات كام http://roozgozar.com

نوشته شده در جمعه 12 آبان 1391برچسب:, ساعت 10:31 به قلم ✪بــــهـــراد✪ ||

 تصاوير زيباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نويسان،آپلودعكس، كد موسيقی، روزگذر دات كام http://roozgozar.com

دنیا ۲ روز است

یک روز با تو و یک روز بر علیه تو

روزی که با توست مغرور مباش 

روزی که علیه توست صبور باش

 

تصاوير زيباسازی|www.RoozGozar.com|تصاویر زیباسازی

نوشته شده در جمعه 12 آبان 1391برچسب:, ساعت 10:30 به قلم ✪بــــهـــراد✪ ||
هيچكس نفهميـد كه
خداونـد هـم
تنهـاييش را فــرياد ميـزنـد:
قـُل هـو الله احـد!!!

نوشته شده در جمعه 12 آبان 1391برچسب:, ساعت 10:29 به قلم ✪بــــهـــراد✪ ||

این برای داداش گلمه که همش توی بارونه و سرما میخوره

داداش برات چتر گرفتم که خیس نشی و دیگه سرما نخوری

نوشته شده در جمعه 12 آبان 1391برچسب:, ساعت 10:27 به قلم ✪بــــهـــراد✪ ||

به من می گفت: انقدر دوستت دارم که اگر بگویی بمیر، میمیرم... باورم

نمی شد... فقط یک امتحان ساده به او گفتم بمیر... سال هاست در

تنهایی پژمرده ام... کاش امتحانش نمی کردم...

نوشته شده در جمعه 12 آبان 1391برچسب:, ساعت 10:27 به قلم ✪بــــهـــراد✪ ||

یکی را دوست دارم همان کسی که شب و روز به یادش هستم و لحظات سرد

زندگیم را با گرمای عشق او میگذرانم !

یکی را دوست دارم ، بیشتر از هر کسی ، همان کسی که مرا اسیر قلبش کرد !

یکی را دوست دارم ، که میدانم او دیگر برایم یکی نیست ، او برایم یک دنیاست !

یکی را برای همیشه دوست دارم ، کسی که از دوری و دلتنگی اش پریشانم

نوشته شده در جمعه 12 آبان 1391برچسب:, ساعت 10:26 به قلم ✪بــــهـــراد✪ ||

تا کجای قصه ها باید ز دلتنگی نوشت

تا به کی بازیچه بودن در گذار سر نوشت

تا به کی با ضربه های درد باید رام شد

یا فقط با گریه های بیقرار آرام شد

بهر دیدار محبت تا به کی در انتظار

خسته ام از زندگی با قصه های بیشمار

نوشته شده در جمعه 12 آبان 1391برچسب:, ساعت 10:25 به قلم ✪بــــهـــراد✪ ||

چقدر اشک میریزم

میدونم تو هم مثل من

اونور دنیا غمگینی

نمی بینمت ولی

هنوز واسه یه نگات می میرم

یک تار موی قشنگتو

واسه داشتن همه ی دنیا نمیدم

دوریم از هم ولی….

نوشته شده در جمعه 12 آبان 1391برچسب:, ساعت 10:23 به قلم ✪بــــهـــراد✪ ||

وقتی که دنیا دود شد شاید فراموشت کنم

کاشانه ام نابـــــود شد شاید فراموشت کنم

آسان ز دستم داده ای باشد به این هم راضیم

وقتی که اشکم رود شد شاید فراموشت کنم

هرگز ز دستت این چنین سیلی به احساسم نخورد

باشد بزن بدتر بزن

اما به دســـــــــتانت قسم

وقتی که تارم پود شد شاید فراموشت کنم

خدارحمت کنه دوست عزیزم
همیشه بیادتم

نوشته شده در جمعه 12 آبان 1391برچسب:, ساعت 10:22 به قلم ✪بــــهـــراد✪ ||

دوستت دارم

چون که یاری ام میکنی تا از این سیلاب زندگی به راحتی عبور کنم

و خودم را در دشت آرزوهایم همراه با تو ببینم

دوستت دارم

چون با اطمینان و اعتماد کلید قلبت را به من دادی

دوستت دارم

بیشتر از آنچه که تصور می کنی

دوستت دارم چون دوستت دارم

نوشته شده در جمعه 12 آبان 1391برچسب:, ساعت 10:20 به قلم ✪بــــهـــراد✪ ||

 

در سکوت دادگاه سرنوشت

عشق بر ما حکم سنگینی نوشت

گفته شد دلداده ها از هم جدا

وای بر این حکم و قانون زشت

نوشته شده در جمعه 12 آبان 1391برچسب:, ساعت 10:18 به قلم ✪بــــهـــراد✪ ||

 

نمی دانی چه دلتنگم


 چه بی تابم


 چه غمگینم چه تنهایم


 تو را هر شب صدا کردم


 نمی بینی نمی خوابم
 
 

 بیا تا باورت گردد


 که بی تو کمتر از خاکم


 ولی با تو به افلاکم


 بیا با آرزوهایم


  بسازم خانه ای در دل


 سراغم را نمی گیری


  مگر بیگانه ای با دل؟

نوشته شده در جمعه 12 آبان 1391برچسب:, ساعت 10:17 به قلم ✪بــــهـــراد✪ ||

رفت.... 

بی آنکه مرا به خدا بسپارد....

نمیدانم، خدا را فراموش کرد یا مرا ؟؟؟؟؟

 


 

نوشته شده در جمعه 12 آبان 1391برچسب:, ساعت 10:15 به قلم ✪بــــهـــراد✪ ||

نوشته شده در جمعه 12 آبان 1391برچسب:, ساعت 10:10 به قلم ✪بــــهـــراد✪ ||

کــاش مَن ديگــَري بودمــــ... 
مــي نشستمــ روبِـروي خـودَمـــ... 
ســر تــا پـــا گــوش مـي شدَمـــ... 
تــا ببينَمـــ حـَرفـــ حسابَمــــ.. 
چيـــــــــــســــــت .....؟

 

نوشته شده در پنج شنبه 11 آبان 1391برچسب:, ساعت 23:9 به قلم ✪بــــهـــراد✪ ||

 

 زن بــــــودن...
ترجمه ي کلمه ي تمام "ظرافت هاي دنياست" ....
مردان اين ظرافت را گاهي درک نميکنند...
و زن ظرافتش ميشکند...
مرد اسم اين ظرافت را "احــساس بـي جــا" ميگذارد...
و زن اسمش را "عـــشـق" ميگذارد...
چه عشق ها که بخاطر ناداني مردان شکسته شد...!

 

نوشته شده در پنج شنبه 11 آبان 1391برچسب:, ساعت 23:6 به قلم ✪بــــهـــراد✪ ||

 

دلــــــم مي خـــواهد بخــــوابــــم...
مثــــل مــــاهــــي تنــــگ که چنـــد روزيــــست روي آب خوابــــيده اســــت ....

 

نوشته شده در پنج شنبه 11 آبان 1391برچسب:, ساعت 23:1 به قلم ✪بــــهـــراد✪ ||

 

خدايا شبيه بادکنکي شده ام...
از بغضهايي که به اجبار فرو داده ام...
التماست ميکنم...
فقط يک سوزن...!
تکه تکه شدنم با خودم... 

نوشته شده در پنج شنبه 11 آبان 1391برچسب:, ساعت 23:0 به قلم ✪بــــهـــراد✪ ||

 

زنــــــآنـي کـهـ حـالا تـهـي از احــســــآس ...
و بـا چـتـري از مـنـطـق ...
گـوشـهـ اي تـنـهـآ نـشـسـتـهـ انـد ....
بـي شـکـــ ، هـمـان دخــــــتـــرکـــآن بـي پــروايـــي انـد ...
کـهـ سـالـهـايـي نـهـ چـنـــــــدان دور ...
بـي تـجـربـهـ از " تـــــب و لـــــــرز " عـشـــق ...
" خــــيـــســـي بـــآرانــــش " را آرزو مـيـکـردنـــــــد ... ! 

 

نوشته شده در پنج شنبه 11 آبان 1391برچسب:, ساعت 23:0 به قلم ✪بــــهـــراد✪ ||

 بعضی وقتا

گوشه ی سمت راست زندگیم دنبال  58568372203669885111.png  میگردم!

نوشته شده در پنج شنبه 11 آبان 1391برچسب:, ساعت 22:51 به قلم ✪بــــهـــراد✪ ||

                       

نوشته شده در پنج شنبه 11 آبان 1391برچسب:, ساعت 22:46 به قلم ✪بــــهـــراد✪ ||

        

نوشته شده در پنج شنبه 11 آبان 1391برچسب:, ساعت 22:45 به قلم ✪بــــهـــراد✪ ||

 

گاهی دلت می خواد همه بغضات از تو نگاهت خونده بشه که جسارت جسارت گفتن کلمه ها رو نداری

اما....

یه نگاه گنگ تحویل می گیری یه جمله مثله : چیزی شده؟ اونجاست که بغضتو با یه لیوان سکوت سر می کشی

و با لبخند میگی : نه هیچی

نوشته شده در چهار شنبه 10 آبان 1391برچسب:, ساعت 21:36 به قلم ✪بــــهـــراد✪ ||

 

کاش ما آدم ها هم مثل گربه ها با چند لحظه بو کشیدن می فهمیدیم که هر آشغالی ارزش وقت گذاشتن نداره

نوشته شده در چهار شنبه 10 آبان 1391برچسب:, ساعت 21:35 به قلم ✪بــــهـــراد✪ ||

 

منتظر هیچ دستی در هیچ جای دنیا نباش اشک هایت را با دست های خودت پاک کن

همه رهگذرند!!

نوشته شده در چهار شنبه 10 آبان 1391برچسب:, ساعت 21:33 به قلم ✪بــــهـــراد✪ ||

 

این بار اگر زن زیبارویی را دیدید ،هوس را زنده به گور کنید و خدا را شکر کنید برای خلق این زیبایی .
زیر باران اگر دختری را سوار کردید، جای شماره به او امنیت بدهید .
او را به مقصد مورد نظرش برسانید ،نه به مقصد مورد نظرتان .
هنگام ورود به هر مکانی، با لبخند بگویید: اول شما .
در تاکسی خودتان را به در بچسبانید نه به او ..
بگذارید زن ایرانی وقتی مرد ایرانی را در کوچه خلوت می بیند،احساس امنیت کند نه ترس .
بیایید فارغ از جنسیت کمی مرد باشید ...

نوشته شده در چهار شنبه 10 آبان 1391برچسب:, ساعت 21:33 به قلم ✪بــــهـــراد✪ ||

گاهي وقتا دلم ميخواد بگم...:ا

من رفتم،باهات قهرم،ديگه تموم شد،ديگه دوست

ندارم...!!

وچقدر دلم ميخواد بشنوم...:ا

كجا بچه لوس؟غلط ميكني كه ميري!مگه دست خودته ؟

... ...رفتن به این راحتی نیست

اما نميدانم چه حكمتيست كه آدمي،هميشه اينجور وقتا

ميشنود:

به جهنم...!

نوشته شده در چهار شنبه 10 آبان 1391برچسب:, ساعت 21:31 به قلم ✪بــــهـــراد✪ ||

 

یادت باشـــــــــد دلت که شکست،

سرت را بگیری بالا ..!

تلافی نکن ، فریاد نزن ، شرمگین نباش.

حواست باشد ؛ دل شکسته، گوشه هایش تیز است..

مبادا که دل و دست آدمی را که روزی دلدارت بود زخمی کنی به کین،

مبادا که فراموش کنی روزی شادیش، آرزویت بود… صبور باش و ساکت.


بغضت را پنهان کن،
رنجت را پنهان تر ...

نوشته شده در چهار شنبه 10 آبان 1391برچسب:, ساعت 21:30 به قلم ✪بــــهـــراد✪ ||

 


 

مهم  نیســـــت که از بیــــــرون چه طـور به نظر میام !

کسایی که درونم رو می بینند ؛

برام کـــــــــافیند ...

واسه اونـایی که از روی ظاهـرم قضاوت می کنند ،

حرفی ندارم !


همون بیرون بمونند واسشـون


کافیــــــــــــه ... !!هم

نوشته شده در چهار شنبه 10 آبان 1391برچسب:, ساعت 21:29 به قلم ✪بــــهـــراد✪ ||

آهای رفیق ...؟


روز قیامت خیلی باید جواب بدی ...

نوشته شده در چهار شنبه 10 آبان 1391برچسب:, ساعت 21:28 به قلم ✪بــــهـــراد✪ ||

 

 

شب ها خوابم نمی برد

از درد ضربات شلاق خاطرات روي قلبم !

بي انصاف

محكم زدي ،

جايش مانده است...

نوشته شده در چهار شنبه 10 آبان 1391برچسب:, ساعت 21:27 به قلم ✪بــــهـــراد✪ ||

 

خوش به حال اونایی که....

تو دنیای واقعی انقدر سرشون شلوغه که .....

وقت نمی کنن بیان دنیای مجازی

نوشته شده در چهار شنبه 10 آبان 1391برچسب:, ساعت 21:26 به قلم ✪بــــهـــراد✪ ||

 

این اسمش دله اگه قرار بود بفهمه که فاصله یعنی چی

اگه قرار بود بفهمه که نمیشد دل

می شد مغز دله نمی فهمه

نوشته شده در چهار شنبه 10 آبان 1391برچسب:, ساعت 21:25 به قلم ✪بــــهـــراد✪ ||

 

دستگاه مشترک مورد نظر از دوستت دارم های دروغ تو خاموش است

لطفا تنهایش بگذارید

نوشته شده در چهار شنبه 10 آبان 1391برچسب:, ساعت 21:24 به قلم ✪بــــهـــراد✪ ||

 

سخته حرفم ولی رسیده وقت رفتن

هر چند من از دلت خیلی وقته رفتم

نوشته شده در چهار شنبه 10 آبان 1391برچسب:, ساعت 21:24 به قلم ✪بــــهـــراد✪ ||

 

چفدر سخته عاشق کسی باشی که تو رو فقط فقط بخاطر نیازش می خواد

نوشته شده در چهار شنبه 10 آبان 1391برچسب:, ساعت 21:23 به قلم ✪بــــهـــراد✪ ||

 

میدونی خیلی سخته سخت نه از سخت هم بدتر

خیلی دردناکه میدونی خیلی دردناکه؟؟؟؟

دردناکه وقتی....

میون کلی آشنا تو باز غریه باشی

میون کلی آدم تو باز تنها باشی

میون کلی بارون باز تو تشنه باشی

میون این همه آدم جور و ناجور یه دوست که هیچی دشمنم نداشته باشی

میون این همه وصله تو وصله ی ناجور باشی

میون این همه رنگ تو بازم طوسی باشی

میون این همه بغض بازم اشکی نداشته باشی

میون این همه گل فقط تو پروانه نداشته باشی

میون این همه پیله فقط تو مهلت پروانگی نداشته باشی

میون این همه خط

خط های لرزون

گاهی هم ممتد

خط های پیچ پیچ گاهی هم مارپیچ

تو روی خط صفر زنده باشی....

 

نوشته شده در چهار شنبه 10 آبان 1391برچسب:, ساعت 21:22 به قلم ✪بــــهـــراد✪ ||

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 19 صفحه بعد